کرونا و غربزدگی
بیش از 400 سال است که نظریه فاصلهگیری از کلیسا و کتاب آسمانی و تکیه بر دانش و عقل آدمی در غرب عملیاتی شده است و اسم آن را مدرنیته گذاشتهاند. اصلی ترین ویژگی مدرنیته، تأکید مطلق بر خردورزی و عقلانیت بوده است. جذابیت عقلانیت از یک طرف و موفقیتهای مادی از طرف دیگر سبب شد غرب با نهایت تبرج و تبختر نسبت به سایر ملتها نگاه عاقل اندر سفیهی داشته باشند و جامعه خود را معادل آرمان شهر موعود در ذهن و قلب ساکنان زمین تصویرسازی کند. حدود سال 2000 میلادی بسیاری از اندیشمندان دنیا راه پیموده شده در چهار قرن گذشته را ارزیابی کردند تا برای ورود به هزاره سوم میلادی بازخوردی در دست داشته باشند. از میان انبوه نظریات و ارزیابیها، «جورج ریتزر» جامعهشناس معروف آمریکایی بود که راه پیموده شده غرب در400 سال گذشته را به صورت دقیق در یک جمله طلایی جمعبندی کرد: «نظامهای عقلانی، نظامهای انسانیتزدا هستند.»
این جمله جای تأمل بسیار جدی از سوی نخبگان ما دارد، به ویژه نخبگان غربگرا، و میارزد پیرامون آن سمینارهای مؤثری شکل بگیرد و موضوع مسجل کرسی های اندیشه ورزی شود.
این مطلب مقدمهای بود تا بر اساس آن، اتفاقات کرونایی یک ماه اخیر در غرب را ارزیابی کنیم تا شاید عبرت و سرمایهای برای مسیر بشریت در هزاره سوم باشد. جامعه انسانیت زدایی شده، جامعه این روزهای کرونایی غرب بویژه آمریکا است. از اولین تصاویری از غرب که با شیوع کرونا به رسانهها درز یافت، صفهای خرید اسلحه بود و همچنین تاراج فروشگاهها، اسکورت اقلام ضروری با گارد ویژه، رهاسازی کهنسالان و بیماران زمینه ای برای حذف شدن وکنار رفتن از سر راه لیبرال سرمایهداری، دزدی هوایی و دریایی اقلام بهداشتی دیگرکشورها، رهاسازی مردهها در کنار خیابانها و دهها تصویر تأسفبار دیگر از آرمانشهر موعود غرب. این اتفاقات، دروغ بزرگ تاریخ را از چهره عقلانیت غربی کنار زد و تصویر واقعی جامعه انسانیت زدایی شده را به سمع و بصر مردم دنیا رساند.
در ایران، در دوران قاجار و بسیار بیشتر از آن، در دوران پهلوی از سوی حاکمان و روشنفکران ایرانی، غرب به عنوان الگوی پیشرفت و توسعه مطرح شده و در این مسیر، هر آنچه ایران و ایرانیان داشتهاند، منفی و هر آنچه غرب و غربیها داشتهاند، مثبت القا شده است. این باور که ما بد هستیم و غرب خوب، با بخشی از اذهان ایرانی ها همواره همراه بوده است.
کرونا را شاید بتوان تنها بحرانی در ایران نامیدکه به طور همزمان،کشورهای دیگر را هم درگیر کرد و این همزمانی، ناخودآگاه فرصت مقایسه را ایجادکرد. چه بسا دوران دفاع مقدس و همه تحریم ها و بحران هایی که ملت ایران آن را با وحدت و همدلی برخاسته از هویت دینی ملی خود آن را خنثی و پشت سر گذاشته اند، فرصت مقایسه ای این چنینی در پیش ندhشته است.
مقایسه آنکه ایران در مواجهه با کرونا چه میکند و جهان غرب چه میکند؟ از همان آغازین روزهای شیوع کرونا در ایران، تبلیغاتی منفی با همین پس زمینه که ایرانیها نمیتوانند ببینید غرب چهها میکند! در فضای مجازی و رسانهها پر شد. اما ویروس کرونا فقط چند روز طول کشید که سر از غرب رؤیایی غربزدهها هم سردرآورد و نشان داد جهان غرب، آن آرمان شهر خیالی روشنفکران تاریک ایرانی نیست. صدای این دهل که از دور خوش بود، نزدیک شد وکرونا تصویر غرب را به واقعیت نزدیکتر کرد.
در ایران با شیوع کرونا، ماسک و مواد ضدعفونیکننده نایاب شد. احتکار برخی سودجویان هم البته بی تأثیر نبود. باز عدهای به جای نکوهش و انتقاد به اصل ماجرا، موضوع را به ایران ربط دادند و گویی فقط ایران است که خط تولید محدود داردکه با افزایش ناگهانی متقاضی دچارکمبود میشود، یا محتکر و سودجوی اقتصادی دارد. در عین حال نباید از این موضوع هم گذشت که ایران در تحریم کامل بانکی است و امکان واردات اقلام بهداشتی و دارویی را ندارد. تنها چند روز پس از تحقیر ایران و ایرانی به دلیل گفته شده، خبرها از کمبود ماسک و مواد ضد عفونی کننده در غرب روی خروجی خبرگزاری قرا گرفت.
ایران البته تفاوت دیگری هم در این زمینه با دیگرکشورها داشت و آن حضور داوطلبانه اقشار مختلف مردم وگروه های داوطلب بسیجی و جهادی با نگاهی برخواسته از هویت دینی و ملی مثل روزهای دفاع مقدس برای دوخت ماسک بهداشتی و همراهی با دولت وکمک به فقیران و مستمدان بود. اتفاقی که درکنار افزایش خط تولیدکارخانهها و تلاش ارتش و سپاه برای آماده سازی و در اختیار قراردادن بیمارستان ها، گندزدایی معابر عمومی و تولید ماسک و مواد ضدعفونی، باعث شد روزهای کمبود به سرعت سپری شود.
اما در آمریکا دفن اموات کرونایی و تصاویر هوایی ازکانالی عمیق و طویل که جنازههای سفیدپوش به طور دسته جمعی داخل آن ریخته میشود، برای اغلب ما فیلمی آخرالزمانی از سینمای هالیوود را تداعی نمود. سخت بود که باور کنیم آنچه میبینیم، تصاویر واقعی دفن اموات کرونایی در مهد توسعه غرب است. ایالات متحده امریکا و جزیره هارت نیویورک که دسترسی به آن سخت است گفته میشود از زمان جنگهای داخلی امریکا هم محل دفن صدها هزار جان باخته بوده است. آنچه این فیلمها را غم انگیزتر میکند، شناخت هویت کسانی است که مشغول دفن این اموات درگورهای دسته جمعی هستند؛ «زندانیان امریکایی».
چارهای هم نیست وقتی هیچ کس در امریکا حاضر نمیشود میت کرونایی را دفن کند. مشکل دیگری که در این زمینه در امریکا و خصوصاً نیویورک محسوس است، کم بودن بستگان افراد است و بسا که فرد فوت شده، اصلاً خانوادهای ندارد! البته زندانیان آمریکایی داوطلبانه این کار را انجام میدهند، زیرا در ازای انجام آن پول دریافت میکنند.
در ایتالیا هم بالا رفتن تعداد مرگ و میر ناشی از کرونا باعث شد ارتش برای دفن اموات اقدام کند. در چین، اما طبق روال، از شیوه سوزاندن استفاده شد. طبق پروتکلی که دو هفته بعد از قرنطینه ووهان ابلاغ شد، بستگان فرد فوت شده امکان سوزاندن پیکر فرد فوت شده یا گرفتن مراسم برای او را نداشته و صرفاً خاکستر جنازه به بستگان تحویل داده میشد. ایتالیا هم از روش سوزاندن در مورد اموات ناشی از کرونا استفاده کرد.
در ایران، اما این اتفاق هولناک با رویدادی کم نظیر مواجه میشود و آن داوطلب شدن طلاب زن و مرد برای بر عهده گرفتن آداب اسلامی تدفین اموات در قم بود. طبیعی بود که شاغلین در غسالخانه از غسل و تیمم فرد کرونایی هراس داشته باشند و ورود طلاب به این ماجرا موضوع را حل کرد. از سویی بستگان فرد متوفی هم اجازه نمیدادند پیکر دفن نشده باقی بماند.
یک گزارش از اسپانیا هم شوکه کننده بود. سربازان ارتش که برای ضدعفونی خانههای سالمندان و آسایشگاه ها فراخوانده شده بودند، با بیماران و جنازه هایی در این اماکن مواجه شدند که به حال خود روی تختها رها شده بودند. وزیر دفاع اسپانیا ضمن اعلام این خبر توضیح داد که «کارکنان بعضی خانههای سالمندان بعد از شیوع بیماری در این مراکز آنجا را ترک کردهاند.» در ویدئویی دیگر از اسپانیا، یک پزشک با چشمهای گریان میگویدکه «افراد بالای ۶۵ سال بایستی وسایل کمک تنفسیشان قطع شود تا برای افراد جوانتر مورد استفاده قرار بگیرد.»
به طورکلی کرونا باعث شد غربزدگی به چالش کشیده شود و از این رو باید شاهد تخطئه جدی غربزدگی در فردای پس از کرونا باشیم.